آدمها می توانند مثل میوه ی تازه از درخت چیده شده عطر طراوت و تازگی به جانت بریزند ،می توانند هم وادارت کنند مدام دوروبرت را به دنبال تکه میوه گندیده ی له شده ای بگردی که وجود خارجی نداشته،ندارد.
آدم می تواند حسودی کند،می تواند برای لحظاتی هم بخواهد سر به تن عزیزانش نباشد ؛آدم است دیگر. اما نه جوری که مدام بوی میوه گندیده بدهد. اصلا من می خوام بگم :دوست آن باشد که دل شاد گردد از شادکامی دوست! نه جوری که مدام عجز ولابه کند که خوشا به حال تو و فلک زده دل من و ...انگار نه انگار دل خوش بوده ای کسی را در شادی کوچکت سهیم کرده ای و بار بدبختی های دیگری همان خوشی را هم از یادت برده باشد،ببرد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
... چه خوب از آدم تعریف می کنید !!!! حالا خوب است می گویید با صفر و یک نمی شود ! از شوخی گذشته خوشحالم کردید . بهترین سفرها و دل انگیزترین بوها را براتون آرزو می کنم !
ارسال یک نظر