دیروز سرفرشیهام از رو شیطنت پا گذاشته بودن رو پای هم.کسی گفت : می ری سفر.یه سفر دور! ومن مثل همیشه بال درآوردم از فکر سفر و رویا بافتم تا خود خواب.امروز صبح تو گیج ملنگی خواب کسی آن طرف خط می گفت:میای بریم شمال؟
۲ نظر:
علی
گفت...
و توگفتی:نه چند تادوست جدید پیدا کردم ترجیح میدم بااونا برم!!!!!!
۲ نظر:
و توگفتی:نه چند تادوست جدید پیدا کردم ترجیح میدم بااونا برم!!!!!!
ای روزگار نامرد.....
پیشواز
چه اسفندها ... آه!
چه اسفندها دود کردیم!
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند: این روزها میرسی
از همین راه.
قیر امین پور
ارسال یک نظر