berezg
۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه
تقابل
یادتان باشد ،آقای کاظمی،اگر شمعی را روشن می کنیم که مثلا جایی را روشن کنیم
طبق قاعده ی تقابل ،حتما جایی را تاریک کرده ایم،مثلا درون همان هایی که خواسته ایم
راه شان را روشن کنیم.
(از دست تاریک،دست روشنِ گلشیری)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
از دوست داشته ها...
Sir Hermes Marana
l'arcobaleno del mio sogno
غيرممكن است!
شب، تو!
مطرود آگاه
اول شخص مفرد
کوتاه راجع به توریل موی
پریشانگوییهای فلان بن هیچکس
پاگرد
پایاننامهی یاسمن
حضور خلوت انس
دو داستان
دالان دل
بِچه
Yek Panjare
アミノ酸系のスカルプシャンプーを選ぼう
کافـــــــــه کلاسیــــک
My Inner Tramp Of 1989
-… .. .-. ..- -. / .- –.. / –.- .- .-...
زرافه ای در میان جمع
ناژو
پل
برای خاطر کتابها
MRiDIOT
lanat be in ZendegiE kOoOooOoOfti
کیوانوفسکی
اسباب کشی
khedro
ineffable Jorane
کاهوسکنجبین
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
فلسفه در اتاق خواب
حتی اگر ماهیها گریه کنند ...
دست نوشته های یک احمق
گاوخونی؛ حسین نوروزی و بانو
آقای مینیمال
نیم شب ژرف
Cafè Canapè | Books, Films, Photos, Musics and some cold coffee
مسافر کوچولو در اخترک 0098
درباره من
برزگ
مشاهده نمایه کامل من
بايگانی وبلاگ
◄
2010
(4)
◄
آوریل
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(2)
◄
2009
(88)
◄
دسامبر
(3)
◄
نوامبر
(4)
◄
اکتبر
(7)
◄
سپتامبر
(6)
◄
اوت
(5)
◄
ژوئیهٔ
(7)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(12)
◄
آوریل
(12)
◄
مارس
(8)
◄
فوریهٔ
(7)
◄
ژانویهٔ
(14)
▼
2008
(31)
▼
دسامبر
(19)
علی درست مثل اون روزهای خودم شده.عشق خودکارهاوروان...
تو خواب دیشب مدام صدای اون ب کشیده تو گوشم بود.دلت...
نفس عمیق
بی عنوان
از درون غار..
دیشب داشتم به دو هفته ای فکر می کردم که مدام یه چی...
دریغ....دریغ....!
ونشد...
از هر چیز زاید خسته م .دلم میخواد چشم هامو ببندم و...
با تبریک...
من حریف شب و ماه م.خورشید را گو پنهان بماند
سیب زمینی
خانه ی روح کجاست؟
تقابل
آمدنت که بنگرم گریه نمی دهد امان...
باران اگر بهانه ای برای گریستنت نبودتو اینهمه از آ...
هر چه واژه داشتم نثار کردمودرختلحظه ای مرا به کنه ...
من عاشق اینجام.حافظیه نرفتم،یعنی رفتم اما آنقدر کو...
همیشه صدای حضورش بی تابم کرده.تازگیها کشف جدیدی هم...
◄
نوامبر
(6)
◄
اکتبر
(6)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر