۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبه

من حریف شب و ماه م.خورشید را گو پنهان بماند

پیک اول
پیک دوم
پیاله اول
پیاله دوم
حساب که از دستم برود،من می مانم و تو
با همه ی بدهی های تو که رب النوع عشقی
وبا همه ی عاشقانه های من
که خنده گریه می کنند تا صبح .


تا از سر بروی
یا برانمت ،
عریانم میکند از تو
آفتاب!

۱ نظر:

امیر گفت...

سلام عرض شد...
من در شهر آلوها کلی لذت برده ام تا کنون...به جان خودم...