۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

خوب این جوریه دیگه:یا جلبک می زنم که چکار کنم یا نمی دونم خودم رو به چند قسمت تقسیم کنم.این میون سخته که بخشی رو هم که سهم دیگری ست با خود ببری.وسخته که دیگری بهترین دوستی ت باشه که اینهمه هم دلتنگش شده باشی .سخته

۱ نظر:

ناشناس گفت...

نگویید سخته ، از اول هم قرار نبوده چیزی آسون باشه . اینارو که خوندم عصبانی شدم ، دلم می خواست کلی دعواتون کنم ! نگویید طرف دیوونه است ها ! نگویید این یارو آدم رو نشناخته چه زود پر رو شده ها ! اقلا می تونید فکر کنید که شاید دارم درباره خالی های خودم می گم و اینقدر عصبانیم ...