۱۳۸۷ بهمن ۲۸, دوشنبه

take it easy,please

رییس مأبانه: شما الان مرخصی.
دودرانه: شرمنده م که می خوام تنهاتون بذارما ولی....یه کار مهم و بی برنامه...متوجهید که....
رفیق مأبانه:عزیزم می شه چند ساعتی منو تنها بذاری؟
ملتمسانه:این صدای مداوم کار کردنت دیوونه م کرده.توخنگ می شی ،منم ازینی که هستم روان پریش تر.رحم نمی کنی؟
حرف آخر:تو که کپه ات رو نمی ذاری پس باز من باید ...
کسی می دونه آدم چطور می تونه برای لحظاتی در بیداری مخش رو تعطیل کنه. جوری که هی
فلسفه نبافه و دهن آدمو سرویس نکنه؟
می رم کپه ام را بگذارم ....

۱ نظر:

ناشناس گفت...

شب بخیر