۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

فالگوش

دیروز سرفرشیهام از رو شیطنت پا گذاشته بودن رو پای هم.کسی گفت : می ری سفر.یه سفر دور!
ومن مثل همیشه بال درآوردم از فکر سفر و رویا بافتم تا خود خواب.امروز صبح تو گیج ملنگی خواب کسی آن طرف خط می گفت:میای بریم شمال؟

۲ نظر:

علی گفت...

و توگفتی:نه چند تادوست جدید پیدا کردم ترجیح میدم بااونا برم!!!!!!

ای روزگار نامرد.....

علی گفت...

پیشواز
چه اسفندها ... آه!
چه اسفندها دود کردیم!
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند: این روزها می‌رسی
از همین راه.

قیر امین پور